مستوران پر است از خرده داستانهای آموزنده | این سریال نیاز بیننده به دیدن و شنیدن قصه را پاسخ میدهد | مستوران به ادبیات کهن تکیه دارد
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۱۴۴۹۳
به گزارش همشهری آنلاین، فصل اول مستوران بر اساس رمانی به همین اسم نوشته محمد حنیف، روایتگر ماجراهایی تلفیقی از داستانهای کهن ایرانی مانند هزار و یک شب، کشکول، گلستان و شاهنامه بود که در جایی در ایران حدود پانصد سال پیش، در شهری به نام «مستوران» رخ میداد و مستوران داستانی کهن از افسانههای دوران صفویان و غزنویان را روایت میکرد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از پیوستنتان به سریال مستوران بگویید. چطور به این سریال دعوت شدید؟
سال گذشته اواسط اردیبهشت که سریال نجلا تمام شده بود، در نشست خبری این سریال با من تماس گرفتند و خواستند به دفتر آقای پناهی، تهیهکننده مستوران بروم. وقتی متوجه شدم کار تاریخی است، به دلیل این که بعد از نجلا واقعا خسته بودم، رفتم دفتر که بگویم نه. ولی وقتی بخشی از سریال مستوران یک را برایم پخش کردند، خوشم آمد. دیدم از ادبیات کهن مثل شاهنامه در آن استفاده شده است و این خوشحالم کرد. فیلمنامه را خواندم با مشورت آقای هاشمی، کارگردان و آقای پناهی کمی روی شخصیت ماه منیر کار کردم.
پس پیش از این، مستوران یک را ندیده بودید؟
نه. چون سر سریال نجلا بودم و اصلا وقتش را نداشتم. ولی خانواده و اطرافیانم دیده بودند و خیلی هم استقبال کرده بودند. خودم هم جسته و گریخته بودم. ولی اینطور که کامل و از قسمت اول ببینم، نبود.
از ماه منیر، شخصیتی که در این سریال بازی میکنید، بیشتر میگویید؟
دوست دارم زمانی از او بگویم که چند قسمت از کار پخش شده باشد، چون میترسم، هرچه بگویم شخصیت را لو دهد. ولی میتوانم شخصیت چند بعدی است.
فصل دوم چقدر با فصل یک در ارتباط است؟
این فصل چند سال بعد از فصل یک است. یعنی بزرگ شدن لطفعلی را میبینیم.
فکر میکنید سریالهای تاریخی چقدر برای مخاطب امروز جذابیت دارد؟
من از منظر یک مخاطب میخواهم بگویم. وقتی شما تاریخ را به نمایش میگذارید، برای مخاطب بیشتر قابل قبول است. چون به دلیل ممیزی یا هر علت دیگری، نمیتوانیم به واقعیتها بپردازیم. بنابراین مخاطب آن را باور نمیکند. ولی در مورد اتفاقات و داستانهای تاریخی این مشکل وجود ندارد. به طور کلی ما ایرانیها آدمهای یکی بود، یکی نبود هستیم. از تاریخ خودمان خوشمان میآید چون قدمت زیادی دارد. قصه را هم دوست داریم. زمانی که در دانشگاه بودم، میگفتم چرا کسی از شاهنامه برای ساخت فیلم و سریال استفاده نمیکند؟ یا یک تئاتر از شاهنامه نمیبینیم. فقط در صحبتهایمان به آن افتخار میکنیم. خوشبختانه سریال به خصوص در فصل دوم انقدر به این ادبیات کهن تکیه دارد و قلم آقای حنیف انقدر زیباست که آدم افتخار میکند چنین زبانی دارد. بگذریم که چقدر خرده داستانهای عجیب و آموزنده دارد. مادرم از پدربزرگم نقل میکند که دور کرسی مینشستند و قصه میخواندند. ما به نظرم هنوز هم همینقدر داستان گفتن و شنیدن را دوست داریم. دوست داریم وقتی دور هم جمع میشویم از خودمان و زندگی مان قصه بگوییم. مستوران و قلم آقای حنیف این نیاز بیننده به دیدن و شنیدن قصه را پاسخ میدهد. او کاری کرده که نسل جدید با این داستانهای کهن آشنا شوند. همه جای دنیا از ادبیات ما و قدرت آن صحبت میکنند، اما خودمان کاری با آن نداریم. نه تنها کاری نداریم، به آن ضربه هم زدهایم.
از جذابیت سریالهای تاریخی برای مخاطب گفتید. ولی برای بازیگر حتما ایفای این نقشها سختتر است. چون در مورد شخصیتهای امروزی میتواند مابهازاهای آنها را در جامعه و در اطرافش پیدا کند. ولی در مورد شخصیتهای تاریخی این امکان وجود ندارد و بازیگر نمیتواند متوجه شود در قرن پنجم یا ششم هجری آدمها چطور حرف میزدند یا چطور غذا میخوردند.
این که ما هیچ تصویری از این شخصیتها نداریم و همه چیز بر اساس تخیل ذهنی ماست، کار را برای بازیگر هم سخت میکند و زیباست. چون اوست که اولین تصویر از این شخصیت را نمایش میدهد. پس باید به زیباییشناسی کار و تخیل خودت خیلی دقت کنی. چون او شکل امروزی ندارد. اتفاقا فکر میکنم ارتباط بیشتری هم نسبت به یک شخصیت امروزی با مخاطب برقرار میکند. من به عنوان یک بازیگر شخصیتهای پیچیده را دوست دارم و اجرای نقش یک شخصیت در قرنهای گذشته برایم جذابیت بیشتری از یک نقش امروزی دارد. چون در مورد نقشهای امروزی وقتی سر صحنه میروم، فکر میکنم یک کارمند هستم و هیچ دغدغه و چالشی برایم ندارد. ولی بازآفرینی یک شخصیت داستانی کهن یا یک شخصیت تاریخی، پر از چالشهای لذتبخش است.
شما هم در تلویزیون کار کردهاید و هم در شبکه نمایش خانگی. به نظرتان این دو چه تفاوتهایی از نظر ساختاری و جذب مخاطب دارند؟
من در شبکه نمایش خانگی فقط رئالیتیشو کار کردهام، ولی به طور کلی برای من به عنوان یک بازیگر قاب تلویزیون یا سینما یا شبکه نمایش خانگی هیچ تفاوتی ندارد. آنچه مهم است این است که تیم سازنده ارزشی برای مخاطب قائل هست یا نه. از نظر استقبال هم من معتقدم همچنان تلویزیون مخاطب بیشتری دارد. چون همه جا در دسترس است. این که فقط چند تا فیلم و عکس از یک سریال در شبکههای اجتماعی وایرال میشود، دلیل بر این نیست که همه آن برنامه را دیده باشند. ولی تلویزیون مخاطب دارد. ما نباید فقط تهران را ببینیم، آن هم از ونک به بالا. همه ایرانی ها در همه جا به اینترنت و ژلتفرم های اینترنتی پخش فیلم و سریال دسترسی ندارند. به هرحال هر کدام از این قابها مخاطب خودش را دارد. مخاطب باهوش است و دوست دارد کار خوب ببیند. برایش فرق نمیکند از چه رسانهای آن را تماشا کند. الان در پلتفرمها هم به نظرم هیچ سریال خوبی نیست. اگر کسی از من بخواهد سریالی را برای تماشا به او معرفی کنم، هیچکدام را نمیتوانم اسم ببرم. در تلویزیون هم همینطور. به نظرم به جای جوسازی باید کار خوب ساخت و مخاطب را جذب کرد.
خودتان هم گفتید در شبکه نمایش خانگی فقط در رئالیتیشوها حضور داشتهاید. برای این برنامهها پیشنهاد داشتهاید یا انتخاب خودتان بوده است؟
نه. خیلی اتفاقی بود. ولی اتفاقی بود که دوستش داشتم. چون با مردم بیشتر در ارتباط هستید. به عنوان یک شرکت کننده در رئالیتیشو یا مسابقه هیچ نقابی از نقش ندارید، فقط یک نقاب هست و آن دوربین است. خیلی بیشتر خودتان هستید. این خیلی جالب است که مخاطب میخواهد با دیدن این برنامهها یک ساعت از روزمره اش و سختیها فاصله بگیرد.
در باره این رئالیتی شوها نقدهای زیادی وجود دارد. چه از نظر کیفیت و استاندارد و چه موضوعها و چه حتی استفاده بیش از حد از کلمات انگلیسی. نظر شما چیست؟
ما که خارج از آنچه در جامعه است، چیزی نمیسازیم. این همان ادبیاتی است که در جامعه هم وجود دارد. تازه متر و خطکشی هم هست که میگویند از این کلمات استفاده نکنید. اگر قالبی نگاه کنید باید متخصص زبانشناس سرصحنه باشد تا این اتفاق نیفتد.
ولی دیگر استفاده نکردن از کلماتی مثل تارگت زدن و شور شدن به جای مطمئن شدن، احتیاجی به زبانشناس ندارد.
درست است. ولی اینها فرمولها و ادبیات یک بازی است. همانطور که شعر حافظ به زبان فارسی زیباست و نمیتوانید آن را ترجمه کنید و همان زیبایی را داشته باشد. در بازیهای قدیمیکلماتی وجود دارد که اگر آنها را به انگلیسی استفاده کنیم، مسخره میشود. بازی مافیا هم یک بازی روسی است و از جای دیگری نشئت گرفته است. از نظر کیفیت هم هرچیز تازه ای با نقد روبهرو میشود. خود من سری اول مافیا را دوست نداشتم. میگفتم یعنی چه که یک عده آدم جمع شوند و دعوا کنند. ولی امروز میگویم خیلی بازی جالبی است و خودم هم گاهی در کافه بازی میکنم. با این بازی مرز بین دروغ و حقیقت را میفهمید. میفهمید چه کسی میتواند دروغ بگوید و شما متوجه نشوید. اگر از بچگی اینها را یاد ما میدادند، خیلی بهتر بود. ضمن این که مردم احتیاج به سرگرمی دارند. این خیلی خوب است که خانوادهها کنار هم این بازی را انجام دهند و تحلیل را یاد بگیرند.
کد خبر 812692 منبع: همشهری آنلاین برچسبها بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم و سریال ایرانی تلویزیون - صدا و سیما
منبع: همشهری آنلاین
کلیدواژه: بازیگران سینما و تلویزیون ایران فیلم و سریال ایرانی تلویزیون صدا و سیما شبکه نمایش خانگی برای مخاطب شخصیت ها یک شخصیت فصل دوم یک بازی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.hamshahrionline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «همشهری آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۱۴۴۹۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
رخنه به قلب دشمن
یکی از تازهترین آثار نمایشی سیما که با این حالوهوا راهی آنتن شده، سریال «رخنه» به تهیهکنندگی مهدی شفیعی است. این سریال تلویزیونی کاری از گروه تولیدات حادثهای مرکز سیمافیلم است که جایگزین «نونخ ۵» در شبکه یک شده است. در ادامه در گفتوگو با تهیهکننده و همچنین حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال جزئیاتی از اثر تازه تلویزیون را آوردهایم؛ همچنین نگاهی به کارنامه کاری سازندگان و بازیگران رخنه داشتیم و از اهمیت ساخت آثار با چنین محتوایی گفتیم.قصه موفقیتها
بدیهی است که توانمندیهای علمی و نظامی هر کشور بخشی از افتخارات آن است و مسببان این پیشرفت نیز درخور ستایش هستند و در جایگاه قهرمان، شنیدن، خواندن و تماشای زندگیشان الهامبخش و در صورت پرداخت هنرمندانه جذاب است. بههمینخاطر هم به لحاظ استراتژیک و همنوایی با سیاستهای کشور و رسانهملی لزوم بهتصویرکشیدن قصههایی از این دست احساس میشود و هم میتواند برای مخاطبان بهویژه نسل جوان تأثیرگذار و درعینحال سرگرمکننده باشد. سریال رخنه، قصهای را در همین راستا روایت میکند. قصهای به قلم مریم امینی که هم وجوه ملی و معمایی دارد و هم عشق و عاطفه و ارزشهای خانوادگی در آن تنیده شده است. به همین سبب میتوان انتظار داشت که موتور جذابیت این قصه خیلی زود گرم شود و مخاطبان شبکه یک سیما را بهصورت شبانه با خود همراه سازد. حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال در این خصوص به جامجم میگوید: جدای از بحث جاسوسی، ترور و علم به روابط خانوادگی هم در فیلمنامه پرداخته شده و چالشهای خانوادگی بهخوبی در مشکلات کاری شخصیتها نمایان است. این ارتباط بهخوبی در قصه درآمده است تا جایی که گاهی فراموش میکنم سازنده اثر هستم و درگیر قصه میشوم. به این ترتیب گمان میکنم کسانی که علاقهمند به فضای علمی و اکشن باشند با سریال همراه خواهند شد و دوستداران قصههای خانوادگی نیز از تماشای رخنه لذت میبرند. رخنه، اولین همکاری مشترک وزارت دفاع سازمان حفاظت اطلاعات با سازمان صداوسیماست که هر شب ساعت ۲۲ و ۱۵ دقیقه روی آنتن میرود. این سریال برگرفته از خنثیسازی امنیتیترین طراحی عملیات نفوذ و خرابکاری صنعتی سرویس اطلاعاتی موساد در سازمان هوافضای وزارت دفاع و صنایع دفاعی و موشکی این وزارتخانه است. سریال رخنه در ۳۰ قسمت تولید شده و همانطور که اشاره شد، مربوط به یکی از دانشمندان کشورمان است که روی موشکهای ماهوارهبر و فضایی تحقیق میکند و در این مسیر با تهدیدات و خطراتی از سوی بیگانگان روبهرو میشود. البته آنطور که دستاندرکاران سریال گفتهاند، داستان از تنوع گونههای متنوع برخوردار است و حوزههای امنیتی، علمی و خانوادگی را در بر میگیرد. رخنه علاوه بر پرداختن به ظرفیتهای موجود در مراکز علمی و فناوری کشور در حوزه دفاعی بهویژه صنعت هوافضا و تلاش دانشمندان و نخبگان کشورمان در حوزه پدافندی و دفاعی جمهوری اسلامی ایران و مخاطرات و تهدیدهایی که این افراد در مسیر کارشان با آن مواجه هستند به تصویر درآورده است. در مجموعه رخنه، شهرام نجاریان مدیر تصویربرداری، حدیث نیکرو مدیر برنامهریزی، شهرام متولیباشی صدابردار و هومن معصومی طراح صحنه هستند. حسین زندباف و محمدمصطفی رجبی بهصورت مشترک کار تدوین را انجام دادند. موسیقی سریال نیز اثری ازآلبرت آراکلیان است.این سریال در لوکیشنهای متفاوت تصویربرداری شده که از جمله آنها لوکیشنهایی اطراف تهران و همچنین خارج از کشور در ترکیه است.
مهدی شفیعی که پیشتر تهیهکنندگی آثار متنوعی در تلویزیون مانند «تبوتاب» را برعهده داشته، او در سریال تبوتاب ملودرامی خانوادگی را به کارگردانی داریوش مختاری به تصویر کشیده بود که به نظر میرسید فضایی آرام و به لحاظ مناسبات تولید جمعوجورتر داشته باشد، هرچند خودش در گفتوگو با ما اذعان کرد که آن سریال هم بهظاهر اینگونه بوده و در عمل به خاطر وجود شخصیتهای متعدد در فیلمنامه و لوکیشنهای متنوع با چالشهای خاص خود در تولید مواجه بوده است.
شفیعی درباره سریال جدیدش که با تغییر کارگردان مواجه شد، به جامجم میگوید: آقای غفاری در بخشی از کار حضور داشتند و بعد، آقای لوافی ادامه کار را در دست گرفتند که بخش زیادی از کار را شامل میشد. در خط اصلی قصه سه فضا داریم که یکخطی آن درباره یک دانشمند حوزه موشک ماهوارهبر است که با تهدیداتی روبهرو میشود و بقیه قصه جلو میرود. بخشی از قصه برگرفته از واقعیت است اما طبیعی است که وارد فضای دراماتیک میشود و جایی بین واقعیت و قصه است. در حقیقت یک گرتهبرداری از شخصیتهای متفاوت کردیم. یعنی مخاطب میتواند هر کسی را جای این شخصیت بگذارد اما مهمترین آدمهای فعال در این حوزه را میتوان در این کاراکتر مشاهده کرد.
وی ادامه میدهد: به نظرم این کار، از نظر پروداکشن و فضاهایی که تجربه کردیم و موضوع و رفتوآمدها پرچالش بود و از کار قبلی من فاصله داشت. البته همزمان با کار قبلی چند سالی، درگیر فیلمنامه این کار بودم که سال قبل به تولید رسیدیم.
شفیعی در مورد نقشهای اصلی قصه توضیح میدهد: چند نقش اصلی داریم اما میتوان گفت رامتین خداپناهی و نادر فلاح نقشهای اصلی هستند. دیگر بازیگران این اثر به تناسب قصه به کار اضافه میشوند.
این تهیهکننده درباره استفاده از پروندههای واقعی برای نگارش این سریال عنوان میکند: در واقع با پروندههای سازمان حفاظت اطلاعات و هوافضا سروکار داشتیم و با بخش صنایع وزارت دفاع هم در ارتباط بودیم. زیرمجموعههای وزارت دفاع در این کار دخیل بودند. وی میافزاید: تولید ما یک سال طول کشید اما از قبل هم هفت، هشت ماه درگیر پیشتولید و قبل از آن درگیر فیلمنامه بودیم. نویسنده، خانم مریم امینی از ابتدا درگیر ماجرا بود. ایشان نویسنده جوانی است که قبل از این «زندگی از نو» را در کارنامه خود داشت. این کار محصول تولیدات حادثهای سیمافیلم است و به همین خاطر در این سریال شاهد صحنههای اکشن بسیاری خواهیم بود. این تهیهکننده درباره محور اصلی سریال بیان میکند: نکته کار این است که حجم بسیاری از موضوعات را داشتیم و در اجرا از ویژوال افکت و بدلکاری استفاده کردیم. به همین خاطر کار سنگینی بود که به یک اثر پرچالش تبدیل شد.
شفیعی در مورد لوکیشنها هم میگوید: لوکیشنها ایران و ترکیه بود. در تهران نقاط متفاوتی داشتیم که اطراف تهران و حاشیه را هم شامل میشد. مثل خجیر و پردیس و... . اثر قبلی من به نظر شهری میرسید و به چشم نمیآمد که پراکندگی لوکیشن دارد. با این حال کار جدید به لحاظ بصری متفاوتتر است، چون فضاهای متفاوتتری دارد. چالشهای بزرگتری هم نسبت به قبلی داشتیم. ۷۰ بازیگر جلوی دوربین رفتند که بالای ۴۰، ۵۰ بازیگر نقش جدی داشتند و چهرههای زیادی حضور داشتند. هنرورها هم بالای ۱۰۰۰ مورد بود. در این کار هم چهار معرفی چهره داریم که آتیهدار هستند. در کنارشان، کموبیش بچههای تئاتری هم حضور دارند. از ژانرهای ترکیبی زیادی استفاده کردیم که از ملودرام خانوادگی تا علمی و امنیتی و معمایی را شامل میشود.
تجربه دوباره تعلیق و هیجان
اگر از علاقهمندان به آثار نمایشی هستید که در آنها صحنههای پرتعلیق، شلیک و اکشن نشان داده میشود، «رخنه» انتخاب خوبی برای شماست؛ چراکه در فضایی ایرانی، با قصهای ملی که نشانههایی در متن و فرامتن به مسأله هویت، اقتدار، امنیت، پیشرفت و البته خانواده ایرانی دارد، میتواند لحظات پرکششی را در روایت ایجاد کند. حمیدرضا لوافی، کارگردان سریال رخنه پیش از این سریال «شهباز» را کارگردانی کرد که اخیرا باردیگر از آنتن شبکه فراتر در حال پخش است. او در شهباز نیز با قصهای سروکار داشت که هم وارد فضای پلیسی و معمایی میشد و هم روایتهای عاطفی داشت. او در سریال رخنه نیز فضایی اکشن و امنیتی را در قصه تجربه کرده است که بیارتباط به اثر قبلی او در تلویزیون نیست. هرچند خود علاقهمند است کارگردانی در ژانرهای متفاوت را در کارنامه خود داشته باشد. وی در اینباره و در گفتوگو با ما بیان کرد: کارهایی که در این ژانر کردم، موفقتر بوده و بیشتر دیده شده است. چون سابقه سریال شهباز را داشتم، حس کردم میتوانم از عهده این کار بربیایم. من از جایی به بعد به کار اضافه شدم و از آن زمان تمام تلاشم را کردم که ساختار سریال بهدلیل تغییر کارگردان آسیب نبیند. همچنین جذابیت و هیجان کار تا آخر حفظ شود. وی ادامه میدهد: مشتاق هستم ژانرهای دیگر را تجربه کنم. البته چون سالها برای تلویزیون مینوشتم، ژانرهای دیگر را هم تجربه کردم. علاقه زیادی به ژانر اجتماعی دارم ولی پیشنهادهایی که سر راهم در کارگردانی قرار گرفته، من را بعه سمت ساخت آثار اکشن و امنیتی برده است.البته آنچنان که شفیعی در گفتوگو با ما بیان میکند، این سریال را علی غفاری کارگردانی میکرده اما پس از مدتی از گروه جدا میشود و عمده کار با کارگردانی لوافی به تصویر کشیده شده است. همچنین لوافی در کارهای پستولید، حاضر بوده است.
غفاری کارنامه متفاوتی در سینما و تلویزیون دارد. از «چراغ قرمز» بگیر تا «استرداد» که هم به لحاظ ژانر و هم کیفیت در دو فضای متفاوت سیر میکنند. در تلویزیون نیز فصلی از سریال«بچه مهندس» را کارگردانی کرد که اتفاقا فصلی بود که هم مخاطبان آن را پسندیدند و توجه مثبت منتقدان را در پی داشت.
در ادامه گفتوگو با لوافی، این کارگردان در مورد چالشهایی که در این این سریال بهدلیل ژانر آن و همچنین عدم حضور در ابتدای کار داشته است، توضیح میدهد: با چالشهایی روبهرو بودم اما تجربه سریال شهباز خیلی کمک کرد. عوامل پشتصحنه و همچنین مقابل دوربین خیلی همراهی کردند و زود توانستم با بازیگران هماهنگ شوم.
وی اضافه میکند: سعی کردم با نویسنده همراه باشم تا سکانسهای گرفتهشده، لطمه نبیند. او روی بخشهایی که تصویربرداری شده بود و بخشهایی که تغییر پیدا کرده بود، تسلط داشت و همین موضوع به من کمک میکرد تا قصه را جلو ببرم. لوافی میگوید: بیشترین جذابیت قصه برای من اهمیت حفظ جان دانشمندان برای کشور بود. در این سالها قصههایی با این محوریت ساخته شده اما تمرکز این سریال بیش از گذشته بر تلاش برای حفظ سرمایههای ملی بود.
این کارگردان در مورد آشنایی قبلی با سوژه سریال نیز عنوان میکند: شاید با سوژه هوا و فضا و عرصه موشکی آشنایی نداشتم اما در به تصویر کشیدن اقدامات جاسوسان در به خطر انداختن جان دانشمندان در سریال قبلی تجربه داشتم.
نقشی متفاوت از مرد نقشهای منفی
نادر فلاح از بازیگران اصلی سریال است. بازیگری که پیش از این او چه در قاب تلویزیون، چه سینما و تئاتر نقشهای بهیادماندنی که به شیوهای هنرمندانه اجرا شدهاند، بسیار به خاطر داریم. او که سابقه طولانی در عرصه نمایش دارد برای عاشقان سینما پس از فیلم سینمایی «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» ساخته سامان سالور بیش از پیش شناخته شد. او برای حضورهای سینماییاش هم برنده جایزه شده و هم طعم نامزدی در جشنوارهها را چشیده است. اخیرا او را در سریال آتش و باد در یک نقش منفی در جعبه جادو دیدیم؛ نقش سرخو که خود دربارهاش به جامجم گفته بود: همیشه در انتخابهایم تأثیرگذاری نقش در قصه و درگیریهای دراماتیک او با دیگر شخصیتها برایم اهمیت دارد. او در رخنه فراتر از تأثیرگذاری در قصه، نقش عباس را برعهده دارد که نقش اصلی است و بسیاری از وقایع حول کنشها و واکنشهای او شکل میگیرد وحتی در صحنههایی که حضور ندارد، بسیاری از شخصیتها دربارهاش سخن میگوید.
نقش دیگری که از این بازیگر در تلویزیون دیدیم در سریال عشق کوفی بود که سال گذشته روی آنتن رفت. وی در این سریال نقش مردی علوی و متعصب را بازی میکرد که به شغل قصابی مشغول بود اما دخترش به او و همرزمانش خیانت میکند. میشود گفت نقشهای منفی تخصص این بازیگر است و پیش از دیگر نقشها با ایفای آنها شناخته میشود. نقش دیگر او در این فضا با سریال زمین گرم در خاطرهها مانده است. بازی کمنقص و هنرمندانه او شخصیت استوار(پدر اصلان) را تأثیرگذار میکرد و حتی تا حد زیادی بار جذابیت مخاطبان به قصه را بر دوش میکشید. شخصیتی از اوج و به حضیض میرسد و فلاح باید تناقضهای او در طول زمان را به تصویر میکشید. وی در مصاحبهای درباره علاقهاش برای فاصله گرفتن از نقشهای منفی بیان کرده بود: دوست دارم از نقشهای منفی فاصله بگیرم، گرچه در تمام قصهها شخصیتهای منفی حس خوبی در مخاطب ایجاد نمیکند اما این نقشها عملگرا هستند. ولی دلم میخواهد کمی از این شخصیتها فاصله بگیرم و نقشهایی را بازی کنم که در عین عملگرا بودن، مثبت هم باشند و در ذهن مردم بهعنوان شخصیت مثبت جا بیفتند و من بهعنوان بازیگری تعریف نشوم که فقط نقش منفی بازی میکند.
این بازیگر که توانایی در ادای لهجه کرمانی بهعلت اصالت خود دارد تا امروز در برخی نقشها از این خصیصه در خدمت شیرینتر کردن اثر بهره گرفته است. البته توانایی او در نقشهای کمدی فراتر از استفاده ابزاری از لهجه است و بیشتر بر شناخت او از مخاطبان سوار است. برای مثال در سریال زیرخاکی او در یکی از نقشهای منفی که گاهی نوکزبانی حرف میزد در خاطرهمان مانده است اما در قالب نقشهای مثبت هم از این بازیگر توانایی سراغ داریم. همانطور که اشاره شد او در سریال رخنه، رخت شخصیتی متفاوت را بر تن کرده است تا بار دیگر گوشهای از هنر خود در رشته نمایش را به رخ بکشد و باید دید آیا باز هم با موفقیت سر از این آزمون بیرون میآورد یا خیر. با توجه به آنچه فلاح درباره علاقهاش به نقشهای مثبت اما عملگرا بیان کرده بود، انتخاب نقش عباس و حضور او در این نقش میتواند جامهعمل پوشاندن به همین خواسته باشد که البته با توجه به اصلی بودن این نقش، تأثیر بیشتری هم روی روند قصه خواهد داشت و فرصت خوبی برای درخشیدن دوباره یا درخشش بیشتر این بازیگر ۵۱ ساله باشد؛ فرصتی که پیش از این در ابعاد کمتر برای او رقم خورده بود.
گزیدهکار اما مؤثر
رامتین خداپناهی، دیگر بازیگری است که در سریال رخنه نقش محوری دارد و مقابل نادر فلاح، یک زوج هنری تازه و البته متفاوت را رقم میزنند. خداپناهی جزو بازیگران گزیدهکار است که در حرفه و هنر خود، روشی منحصربهفرد دارد. یکی از پررنگترین خاطرات مخاطبان تلویزیون از بازیگران به نقش ستار بیابانی در سریال «فقط به خاطر تو» محصول سال ۱۳۸۲ برمیگردد. او که پیش از این هم آثاری را در سینما و تلویزیون داشت در این سریال شخصیتی هوشمند و البته جاهطلب را به نمایش گذاشته بود و پس از آن نیز در نقشهای مختلف دیده شد که البته شمارشان با توجه به توانایی این بازیگر میتوانست بیشتر هم باشد. یکی از نقشهای متفاوت او در سریال بانوی عمارت بود که در فضایی تاریخی روایت میشد؛ خاطرتان باشد خداپناهی در این سریال نقش برادر بزرگتر فخری (فخرالزمان) را بازی میکرد که مردی عاقل و خانوادهدوست بود. آخرین نقشآفرینی او در تلویزیون باز در ژانر تاریخی در سریال گیلدخت بود که آن هم قصهای از دوران قاجار را روایت میکرد. سریالی که سال ۱۴۰۱ تا ۱۴۰۲ روی آنتن بود و این روزها بار دیگر از شبکه آیفیلم پخش میشود.
خداپناهی در سریال رخنه نیز ژانری متفاوت را تجربه کرده و نقشی متمایز را بهعهده دارد که باید دید در قاب تصویر چگونه از آب درمیآید. او در این سریال نقش یکی از فعالان بنام حوزه هوا و فضا را برعهده دارد که در ادامه قصه با پیچیدگیهای شخصیت او بیشتر آشنا میشویم.
لوافی(کارگردان) درباره تفاوت نقش دو بازیگر اصلی به ما میگوید: خیلی متفاوت از کارهای قبلی کارنامه آنهاست و توانمندیهای شاخصی را از این دو عزیز میبینیم که پیش از این، شاهدش نبودیم.
رخنه نقشآفرینان به قلب قصه
در سریال رخنه هم چهرههای آشنا و مشهور حضور دارند و هم بازیگران جوان و کمتر شناخته شده که احتمالا این مجموعه نمایشی سکویی برای معرفی بیشتر آنان به مخاطبان خواهد شد. ترکیب چهرههای تازه و حرفهای در عالم بازیگری یکی از باورهای شفیعی در تولید سریال است که در «تب و تاب» نیز شاهدش بودیم. او در این خصوص به جامجم میگوید:از میان بازیگران متعددی که در سریال رخنه حضور دارند، میتوان به نادر فلاح، رامتین خداپناهی، امیرحسین صدیق، بهرام ابراهیمی، مریم کاویانی، نیلوفر شهیدی، حدیث نیکرو، سپیده خداوردی، علیرضا جلالیتبار، ایوب آقاخانی، علیرضا مهران، علیرام نورایی، خسرو شهراز، اتابک نادری، افشین نخعی، شهین تسلیمی، آتیه جاوید، مهدی علیپور، حسن اسدی، امیر حامد و...اشاره کرد.
مهدی علیپور در گفتوگو با جامجم درباره نقشش در این سریال بیان کرد: رخنه، موضوعی امنیتی ــ اطلاعاتی دارد که من نقش مهندسی را بازی کردهام که درگیر یک قصه عاشقانه قدیمی است.
نگاهی به سریالهای تلویزیونی که در سالهای اخیر با موضوع امنیتی عرضه شدند.
گاندو/ جواد افشار / ۱۳۹۸
خانه امن/ احمد معظمی/ ۱۳۹۹
گاندو ۲/ جواد افشار/ ۱۳۹۹
شهباز/ حمیدرضا لوافی/ ۱۴۰۱
محرمانه/ محمود معظمی/ ۱۴۰۲
ترور/ خیرا... تقیانیپور/ ۱۴۰۲
رخنه/ حمیدرضا لوافی و علی غفاری/ ۱۴۰۳